مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
کجا روانه کنم شور و شوق بیحد را دو بـال عــاشـق پـروانـهای مـردد را کجا بدون تکـلّـف قـبـول خـواهد کرد بهانهگـیری این گـریـههـای مـمـتد را میان عطـر سکـوت و سلام پیدا کرد نـگـاه خـستـۀ من روشـنـای گـنـبـد را به گـامهای خـیال غزل کسی میگفت به کـاظمین بـبر کـوچههای مشهـد را دو پلک مانده به باب الجـواد با لبخند گرفته زیر نـظر عشق رفت و آمد را به لطف گـردش رندانـۀ فـلک امشب علی گـرفته در آغوش خود محـمد را خلاصـۀ بـرکـات چـهـارده مـعـصـوم جواد کیست؟ ببین خود حروف ابجد را ببخش سرزده شعرم رسیده، از سر شوق ز یـاد بـرده غـزل، بـایـد و نـبـایـد را غـزل فــدای گـل خـنـدۀ جــواد شــود جواد اگر که بخـنـدد غـزل زیاد شود جواد اگر که بخـنـدد بهـار خواهد شد بـهــار آیـنـهدار نـگــار خــواهـد شــد زمـانه با برکـتتر، از او نخواهد دید کمی به روی پسر خیره شد، سپس خندید بـرای قـلـب هـمه الـتـیـام خـواهـد شد وهـفـت سـال دگر او امـام خواهد شد |